ساغرساغر، تا این لحظه: 19 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

حس بودن دخترم

اولین مسافرت سال 92 (همدان)...

سلا به تنها دخمل ناز خودم....خوبی قربونت برمممممممممممم؟ عزیز مامان توی این پست میخوام از اولین مسافرت سال جدید برات بنویسم و از خانومیات بگم...هزار ماشالا دیگه واسه خودت خانوم شدی...اولین مسافرتمون در سال جدید همدان بود که حسابی بهمون خوش گذشت...توی این مسافرت آقاجون اینا و آتا اینا و همه خاله اینا هم با ما همسفر بودن که خوشی این مسافرت رو چند برابر کرده بودن.... توی عکس پایینی توی راه بودیم که واسه چند دقیقه مهمون ماشین خاله خاطره اینا بودی...اینجا داری استراحت میکنی که خاله خاطره ازت عکس گرفته... چون عصر حرکت کرده بودیم نزدیکیای صبح بود که رسیدیم همدان...هوا هم خیلی سرد بود ...واسه همین هم تا روشن شدن هوا توی ماشین موندیم تا بعد...
10 فروردين 1392

سال 1392 مبارک ...

 سلام بهونه بودنم.... سال نو مبارک باشه عزیز مامان...انش الله که سالی باشه توام با سلامتی و شادی و رزق و روزی فراوان هم برای ما و هم برای تموم ملت عزیزمون... برای تحویا سال خونه خودمون بودیک که سال تحویل شد و بابایی بعد از رو بوسی اولین عیدیمون داد...بابایی دستت درد نکنه....بعد رفتیم خونه عزیز اینا برای تبریک سال نو...خاله بهاره و خاله خاطره اینا هم اونجا بودن که از همشون عیدی گرفتیم که خیلی مزه داد...دست همگی درد نکنه...بعد با خاله خاطره اینا رفتیم خونه آتا اینا...عمع سولماز اینا هم بعد ما رسیدن که بازم همگی بهت عیدی دادن...مرسی از همه... وای که چقدر عیدی دادن و عیدی گرفتن لذت بخشه....الان الانشم مامانی از عیدی گرفتن کلی ذوق میکن...
1 فروردين 1392
1